سفارش تبلیغ
صبا ویژن
 
هیچ شرفى برتر از اسلام نیست ، و نه عزتى ارجمندتر از پرهیزگارى و نه پناهگاهى نکوتر از خویشتندارى ، و نه پایمردیى پیروزتر از توبت و نه گنجى پرمایه‏تر از قناعت . و هیچ مال درویشى را چنان نزداید که آدمى به روزى روزانه بسنده نماید ، و آن که به روزى روزانه اکتفا کرد آسایش خود را فراهم آورد و در راحت و تن آسانى جاى کرد ، و دوستى دنیا کلید دشوارى است و بارگى گرفتارى ، و آز و خودبینى و رشک موجب بى‏پروا افتادن است در گناهان ، و درویشى فراهم کننده همه زشتیهاست در انسان . [نهج البلاغه]
 
امروز: جمعه 103 اردیبهشت 28

دیدی اخر سهراب اب را گل کردند

دیدی اخر سهراب مردم بالا دست که همه از نسل نجابت بودند

مشکشان ابستن در ابر و نجابت را سر لوحه دل میکردند. اب را گل کردند

سینه چاک لب طوفانی را.نذر بودن کردن. لاله را دار زدند

کفتری نیست دگر اب خورد از لب جوی و در اعماق فرودستی انگار شما؟!

و در ان ابادی کوزه ها بشکنند.دیدی اخر سهراب مردم بالا جوی چقدر بی احساس اب را گل کردند وعروسی که به زیبائی او گفتنی نیست ان دختر پاک لب جوی

مردمان سر رود بی گمان نا مردند.

چه صفائی دارند مردم بالا دست سهراب

که تو گفتی:مردم بالا دست چه صفائی دارندو تو ار غیرتشان مگفتی

هیچ دانی سهراب دگر از نام خدا بی گمان پای چپرهایشان خبری نیست

دختر ماه زمین را. لب اینه را اختر کردند از ابه وپنبه عشق

نان خشکیده مدر لب جوی ز کفش دزدیدند

روی زیبا دو برابر نشده است

تو کجای سهراب روی این رود همه صیادند

چشمشان بخیه بر اب

سفره ای تو در ان گسترده کرم و قلاب در ان بنهاده ماهیان میهمانند

و سپیدار که از اندوه دلش می فتی 

اشکهایش ریزان و زبانش فریاد

و دلش در عطش اب و غزل بی تاب است

در ده بالا دست چینه ها ویانند و شقایق دگر ان ابی ابی ها  نیست

من به خود میگویم تف به روی همه بی احساسی

تف به روی همه را دک کردن ها و در این نزدیکی دگر ابادی نیست

خبر از پاکی نیست

و سحر جمله ای عقیم است عقیم


 نوشته شده توسط عرب عامری در دوشنبه 84/10/26 و ساعت 1:0 صبح | نظرات دیگران()
درباره خودم

کوچه ام آفتابی که نیست هیچ مهتابی هم نیست و شاید اصلاً کوچه نیست
عرب عامری
خیلی وبلاگ توپیه

آمار وبلاگ
بازدید امروز: 0
بازدید دیروز: 2
مجموع بازدیدها: 63960
فهرست موضوعی یادداشت ها
جستجو در صفحه

لوگوی دوستان
خبر نامه